شمع، عود و سنگ‌ نمک

دایره یین و یانگ را در نظر بگیرید، اگر دایره یانگ را بودن در نظر بگیرید و یین را نبودن در نظر بگیرید این دایره در تعادل نسبی قرار دارد و بین بودن و نبودن است، یا این‌که در کندالینی گفتیم که در وسط کندالینی شیوا را داریم و در اطراف کندالینی شاکتی را داریم، شاکتی سازنده و شیوا از بین برنده است. در دوره کندالینی یک جملهٔ کلیدی گفتیم که ما زنده نیستیم بلکه در یک تعادلی بین زنده بودن و مردن هستیم، در این حالت نکته‌ای که وجود دارد این است که هر جا این تعادل به‌هم بخورد دچار مشکل می‌شویم و نه تنها راجع‌به ما بلکه راجع‌به محیط هم این موضوع صدق می‌کند و اگر تعادل بودن و نبودن در اتاق کار ،اتاق‌خواب و… به‌هم بخورد دچار مشکل می‌شویم یعنی به‌هم خوردن تعادل در هر جایی ما را دچار مشکل می‌کند و مهم این است که این دو(بودن و نبودن) متعادل باشند.

از کجا بفهمیم که تعادل یک محیط به‌هم خورده است؟ اگر بودن شخص زیاد شود اضطراب می‌گیریم و استرس می‌گیریم، یعنی بودن شخص خیلی زیاد شده است و دارد از تعادل خارج می‌شود و حالا اگر خیلی زیاد شود می‌تواند در اوج خود تبدیل به بیماری سرطان شود، اگر نبودن ما بیش‌از اندازه زیاد شود‌ دچار افسرگی، بی‌حالی، ضعف و… می‌شویم و اگر خیلی حاد شود می‌تواند باعث MS شود. اگر وارد محیطی شویم، احساس کردیم که مضطرب هستیم و یک مقدار به‌هم ریخته و دچار استرس شدیم یا اگر محیط ما را اذیت کرد نشان می‌دهد که آن محیط، بودنش زیاد شده است که منظور از بودن بیش‌تر شامل چیزهایی می‌شود که مربوط به دنیای مادی است، مثلا در یک محیط کاری در یک جای خیلی شلوغ که همه به دنبال این هستند که درآمد کسب کنند، چکشان را پاس کنند و… این محیط بودنش خیلی زیاد است، مثلا زمانی هم در خانه جلسه کاری برگزار کنید در آن زمان این بودن شروع به زیاد شدن می‌کند و یا خیلی وقت ها اگر تعداد زیادی آدم برای موضوع خاصی کنار هم جمع شوند و بخواهند با هم صحبت و هم‌فکری کنند یا جلسه بگذارند و با‌هم کار کنند (در مهمانی این اتفاق کم‌تر می‌افتد) بودنِ آن‌جا شروع به زیاد شدن می‌کند و کم‌کم تعادل آن‌جا به‌هم می‌خورد و محیط سنگین است و آدم‌ها روی محیط تاثیر می‌گذارند، نبودن در جا‌هایی که انرژی خیلی راکد باشد زیاد است مثلا انباری خانه، گوشه‌ها و اطراف خانه جاهایی مثل بیمارستان‌ها و مراکز درمانی که بیمار رفت و آمد دارد ممکن است که مشکل ایجاد شود درنهایت بستگی دارد که بودن آن یا نبودن آن اضافه شود. اگر بخواهیم بودن یک محیط را بیش‌از اندازه زیاد کنیم به مشکل برمی‌خوریم و در آن محیط حالمان بد می‌شود و اگر بخواهیم نبودن محیط را زیاد کنیم بازهم به مشکل برمی‌خوریم و حالمان بد می‌شود پس باید تعادل ایجاد کنیم. به زبان خیلی ساده در مفهوم به دو قسمت دنیای ما و دنیاهای (دیگر) موازی تقسیم می‌کنیم، هرموقع یک چیز هایی از دنیای ما شروع کند و برود در دنیای موازی یعنی هر‌موقع یک چیزهایی از دنیای ما کم شود و شروع کند به رفتن، نبودن دنیای ما زیاد می‌شود و هر موقع برعکسش اتفاق بیفتد بودن زیاد می‌شود و دنیای ما و دنیاهای موازی همیشه با‌هم در ارتباط هستند. و ما درکشان می‌کنیم ولی چون قابل مشاهده نیستند زمان می‌برد و باید کم‌کم ‌درکشان کنیم و متوجه ‌آن‌ها بشویم. دنیا‌های موازی شامل: زمان موازی که منظور از زمان موازی مثلا می‌گوییم ساعت پنج عصر، شش عصر، وقتی این ها را پشت هم ببینیم یعنی بگوییم اول ساعت پنج، بعد ساعت شش می‌شود و بعد ساعت هفت عصر در این حالت زمان را خطی می‌بینیم و این زمان خطی است ولی در زمان موازی به جای این‌که یک لاین حرکتی باشد یک‌سری خطوط موازی هستند یعنی ساعت پنج و شش و هفت به‌طور همزمان وجود دارد و ما به شکل خطی این هارا پشت سرهم می‌گذاریم و از بین خط‌ها و لاین های موازی رد  می‌شویم، حالا وقتی که رد شدیم بقیه‌ی ساعت‌ها و زمان‌ها، زمان های موازی هستند. مورد دیگر مکان موازی است، اگر یکی از اتاق های خانه را درنظر بگیرید، این یک مکان است در بُعدی که ما داخلش هستیم و همین مکان در یک سطح از انرژی دیگر و ارتعاش دیگر می‌تواند کاملا متفاوت باشد یعنی مکان آن‌ها یکی است و کاملا یک‌جا و یکی هستند اما می‌تواند دو یا چند ساختمان یا فضای دیگر هم قرار داشته باشد که به آن مکان موازی می‌گوییم، مثلا در مورد موج رادیویی، به‌طور مثال ما روی ارتعاش هشتصد هستیم و این هشتصد مکانی است که ما درآن قرار داریم و دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم و حالا یک ارتعاش پایین تر مثل ششصد یا ارتعاش بالاتر مثلا هزار و یک‌سری دیگر از ارتعاش‌های‌ متفاوت‌تر هم می‌توانند وجود داشته باشند. مکانی که ما الان در آن قرار داریم در این ارتعاش به یک شکل و مفهوم و ظاهری است و در ارتعاش های دیگر می‌تواند متفاوت باشد. مورد دیگر سطوح موازی است، دو مورد زمان و مکان را ثابت در نظر گرفتیم  و هربار یکی را ثابت در نظر می‌گیریم و یکی را متغیر در نظر می‌گیریم، مثلا مکان را ثابت در نظر گرفتیم و زمان را متغیر و موازی و در یک مورد دیگر زمان را ثابت و مکان را متغیر در نظر گرفتیم. منظور از سطوح موازی جایی است که هم‌ زمان و هم ‌مکان متغیر باشند یعنی هردو متغیر هستند و این چیزی است که بیش‌تر به آن دنیای موازی می‌گوییم و کلا دنیایی از یک جنس دیگر و فضای دیگر و ارتعاش دیگر است که همه چیز آن با این‌ دنیا فرق می‌کند مثلا فضای رویا، وقتی که خواب می‌بینید رنگ‌ها یک‌جور خاصی هستند و بعد رنگ‌ها و قوانین عوض می‌شوند که این مثالی از دنیای موازی در سطحی عمیق است.

عود نبودن یک محیط را زیاد می‌کند و سنگ نمک یا کلا نمک بودن محیط را زیاد می‌کند. تصور کنید که مثلا در یک غار نمکی می‌روید یا مثلا به دریاچه نمکی چون برای پاک‌سازی مفید هستند وقتی که وارد غار نمکی می‌شوید بدن شما دارد پاک‌سازی می‌شود ولی اگر هر‌روز بروید کم‌کم مشکل پیدا می‌کنید، یعنی اگر هر روز یک ساعت بروید غار نمک دیگر در آن‌جا خیلی پاک‌سازی نمی‌شوید و بدن شما آسیب می‌بیند و کم‌کم‌ اضطراب و استرس می‌گیرید و مشکلاتی برای شما به‌وجود می آید، یا مثلا اگر شخصی روزی دو یا سه بار دوش آب نمک بگیرد زیاده‌روی می‌کند و کم‌کم‌ به سمت اضطراب و استرس می‌رود و سیستم تعادلش به‌هم می‌خورد و با هر تغییر کوچکی اضطراب می‌گیرد و به‌هم می‌ریزد و استرس می‌گیرد. عود محیط را پاک‌سازی می‌کند و یکی از راحت‌ترین راه‌ها برای دور کردن غیرارگانیک ها عود است چون غیرارگانیک ها را به‌ یک دنیای دیگر می‌برد، اگر شخصی مثلا روزی ده شاخه عود در اتاقش روشن کند کم‌کم‌ غیرارگانیک ها در آن فضا زیاد می‌شوند چون نبودنش کم‌کم آن‌قدر زیاد می‌شود که وقتی وارد اتاق می‌شوید شما افسرده هستید و یک‌سری حفره و چاله در آن فضا ایجاد می‌شود. یعنی هر‌چیزی را باید در تعادل نگه‌داریم و از عود و سنگ نمک به اندازه استفاده کنیم و نهایتا در یک محیط آلوده روزی دو شاخه عود روشن کنیم و اگر بیش‌از حد این کار را انجام دهیم آسیب می‌زند. اگر می‌خواهید از عود زیاد استفاده کنید و روزی چند تا روشن کنید در کنار عود از سنگ نمک یا سطل آب ‌نمک که اگر سطل آب نمک در یک محیط باشد خیلی خوب است خصوصا در محیط هایی که خیلی آلودگی وجود دارد که کافی است در سطل یک لیتر آب و یک مشت پر نمک بریزید و ترجیحاً بهتر است که نمک دریا باشد و خالص باشد، سنگ نمک خودش مدام باید پاک‌سازی شود چون خودش آلودگی می‌گیرد و باید هفته‌ای یک‌بار در آفتاب و یا در یک سطل آب نمک به مدت نیم ساعت تا چهل دقیقه قرار دهید، سنگ نمک به‌طور کلی هر‌چقدر پخش باشد آهسته،آهسته شروع می‌کند به پاک‌سازی کردن و روی محیط تاثیر می‌گذارد ولی آب‌نمک چون در آن آب وجود دارد و در جریان است، هر انرژی‌ در جریانی را می‌تواند جذب کند و در محیطی که خیلی آلوده باشد می‌توانید سطل آب‌نمک را هفته‌ای یکبار خالی کنید و دوباره پر کنید.

عود وقتی نبودن را زیاد می‌کند برای ما منطقی است و دارد یک چیزهایی را از این دنیا به دنیای موازی دیگر می‌برد پس طبیعتاً پاک‌سازی می‌کند اگر عود را در دست بگیرید می‌توانید به آن فرمان بدهید و بیش‌تر با جهت چرخش، که انرژی بدهد یا پاک‌سازی کند به‌طور کلی ماهیتش این‌است که پاک‌سازی می‌کند و دائم یک‌چیزهایی را می‌برد اما می‌توانید از آن برای انرژی دادن هم استفاده کنید ولی سنگ نمک بودن را دارد زیاد می‌کند و این طبیعتاً یک‌چیزهایی را می‌آورد پس باید بر‌عکس عود عمل کند، هم سنگ نمک و هم عود پاک‌سازی می‌کنند ولی نحوهٔ پاک‌سازی آن‌ها فرق می‌کند، هیچ‌وقت نمی‌گوییم که اگر با عود پاک‌سازی کنیم کثیف می‌شود یا این‌که زیر آن الکل بریزیم تا خاکسترهایش پاک شود، ولی سنگ نمک آلودگی ها را جذب می‌کند و بودن را زیاد می‌کند و تفاوتش در پاک‌سازی این است که سنگ نمک همه چیز را به خودش می‌رسانند و همه چیز را جذب خودشان می‌کنند، چون آب نمک مایع است و آن حالت جامد را ندارد تاثیرش بیش‌تر می‌شود و آب در خودش جا می‌دهد، نمک به‌طور کلی جذب کنندگی‌اش خیلی خوب است یعنی همه چیز را به‌خودش می‌گیرد، نمک آهسته‌آهسته همه چیز را جذب می‌کند وقتی که نمک را در آب می‌ریزیم نمک آلودگی‌ها و انرژی را جذب می‌کند و به آب می‌دهد، هرچه انرژی ظریف‌تر باشد کم‌تر تاثیرش به‌طور مشهود قابل مشاهده است مثلا، اگر شخصی پیش کسی برود که انرژی درمانی می‌کند بعد از بیست دقیقه احساس می‌کند که یک مقدار سبک‌تر شده است و حالا اگر همان شخص پیش فرد دیگری برود و مثلا کم‌کم احساس گز‌گز و پشت درد و… کند، طبیعتاً درمانگر اول بهتر بوده است و شخص دومی انرژی‌اش زمخت‌تر بوده است و چون زخمت بوده مثل اسکاج حسش می‌کرده است وقتی خیلی لطیف شود شخص حس کمتری دارد، به‌محض این‌که انرژی را به‌طور مشهود حس کند آن انرژی زمخت است و در سبک هایی که بیش‌تر از انرژی الهی استفاده می‌شود درمانگری که درمان کند کم‌کم انرژی ‌اش لطیف‌تر می‌شود پس درمانگری که انرژی زمخت‌تری دارد نشان می‌دهد که کم ‌تجربه‌تر است یا اگر تازه کار نیست احتمالا سیستم انرژی آلوده‌ای دارد و یا نکاتی را رعایت نمی‌کند، انرژی‌های زمخت هر‌چه آلوده می‌شوند زمخت‌تر هم می‌شوند و به نوعی غلیظ می‌شوند و این(نمک) راحت‌تر آن‌ها را جذب می‌کند، در واقع مثل این است که یک‌سری براده آهن ریخته‌اید که یک‌سری از آن‌ها خیلی درشت هستند این‌ها انرژی‌های آلوده هستند و یک‌سری که ریز‌تر و کوچک‌تر هستند، انرژی‌های لطیف‌تر و سالم‌تری هستند و یک آهنربا دارید که براده‌های درشت راحت‌تر به آن می‌چسبند و آن ریز‌ها حالت پودر هستند و اگر دست بکشید روی‌ آهن‌ربا می‌ریزند، قسمت‌های درشت چون با سطح بیش‌تری تماس دارند می‌چسبند و به ‌سختی به آن گیر می‌کنند.

انرژی ما می‌تواند دریک طیفی قرار بگیرد مثل PH آب طیفی دارد که حدی از آن متعادل است و می‌گوییم PH هفت است ولی کم‌تر از آن باشد یا بیش‌تر از آن باشد بازی یا اسیدی می‌شود، انرژی‌های ما ‌هم همین‌طور هستند و اگر تراکمش از حدی کم‌تر شود یا بیش‌تر شود یا از حدی جنس انرژی سطحش بالا‌تر برود یا پایین تر برود به‌آن‌ها انرژی هایی که مضر و آلوده هستند می‌گوییم و به ما آسیب می‌زنند و ما به یک سطح خاصی از انرژی نیاز داریم و درواقع آن سطح‌ها سنگین‌تر می‌شوند و متفاوت‌تر می‌شوند آن‌ها را سنگ نمک راحت‌تر جذب می‌کند. جذب آب‌نمک از نمک بیش‌تر است. محیطی که در آن درمان انجام می‌دهید یا محیط بیمارستان حداکثر باید یک‌بار در روز آب ‌نمک را عوض کنید. افرادی که تازه مرده‌اند خیلی از آن‌ها تا یک یا دوهفته بدن‌هایِ بالاترشان هنوز وجود دارد و این‌ها دنبال جذب انرژی هستند، درواقع انرژی افرادی که در قبرستان هستند را می‌مکند و افرادی در قبرستان حضور دارند ضعف می‌کنند و مشکل برای آن‌ها به‌وجود می‌آید اما قبرستان های قدیمی مشکلی ندارند و قبرستان های تازه این مشکل را دارند، دادگاه‌ها هم نسبتا انرژی خوبی ندارند، در‌واقع چیزی به‌نام انرژی منفی وجود ندارد، انرژی می‌تواند در سطحی باشد که آسیب بزند که به آن انرژی آلوده می‌گویند. گاهی اوقات وقتی فردی وارد جمعی می‌شود احساس می‌کنیم که انرژی ‌آن جلو‌تر از خودش می‌آید که خیلی وقت‌ها این اتفاق می‌افتد، در‌واقع اگر بتوانید هالهٔ انرژی ببینید خیلی وقت‌ها وقتی فردی می‌خواهد بیاید اول هالهٔ انرژی‌اش داخل می‌آید، یک وقت‌هایی کالبد اختری جلو‌تر می‌آید. شمع پل ارتباطی است ،عود یک کانال یک‌طرفه است، سنگ نمک کانال یک‌طرفه برعکس است ولی شمع یک پل ارتباطی دوطرفه است، در‌واقع به‌نوعی شمع متعادل‌کننده است یعنی اگر عود روشن کنید یک کانال ‌یک‌طرفه است و از یک‌طرف می‌کشد و همه را به طرف دیگر می‌دهد یا اگر سنگ نمک یا آب‌نمک استفاده کنید یک کانال‌ یک‌طرفه است. شمع محیط ما را متعادل می‌کند مثل قضیه بودن و نبودن در یین و یانگ باید متعادل شود، شمع کمک می‌کند به تعادل و به‌محض این‌که به تعادل برسد دیگر کاری انجام نمی‌دهد .پس عود و سنگ نمک یا به‌طور کل نمک هر کدام اندازه مطمئنی برای استفاده دارند ولی شمع هیچ اندازه‌ای و محدودیتی ندارد ولی عود این‌طور نیست و اگر عود را زیاد روشن کنید حالتان بد می‌شود و یا سنگ نمک یا نمک زیاد استفاده کنید آسیب می‌رساند. به این دلیل به یک شمع نباید نگاه کنیم که چون شمع یک پل ارتباطی است وقتی به آن نگاه می‌کنیم چاکرای آجنا را به شدت بزرگ می‌کند و از تعادل خارج می‌کند و شروع به آسیب زدن می‌کند در دراز مدت این آسیب گفت‌و‌گوی درونی را بالا می‌برد و سپر چاکرا آسیب می‌بیند در نتیجه شخص هم توهم می‌زند هم می‌تواند دچار بیماری‌های روانی شود مثلا سر‌درد، در دراز مدت میگرن، خشم و عصبانیت و…

وقتی می‌خواهیم یک محیط را متعادل کنیم بهتر است که هفته‌ای یکبار از این موارد استفاده کنیم:

-هر اتاق یک شاخه عود روشن می‌کنیم در کنارش یک ظرف آب نمک یا سنگ نمک درکنار آن یک شمع روشن می‌کنیم و بهتر است پرده‌ها را کنار بزنیم، پنجره‌ها را باز کنیم و خودمان از محیط خارج شویم. می‌توانید هم‌زمان آب‌ الکل استفاده کنید و به اطراف خانه و هر‌چیزی که انرژی می‌گیرد مثل شیشه و کریستال و لوستر و لامپ و گوشه ها و کنج ها آب‌الکل اسپری کنید  و مقدار آب‌الکل باید به‌صورت یک‌سوم الکل طبی (سفید) و دو‌سوم آب باشد اگر محیط کم رفت و آمد است هفته ای یک‌بار آب ‌نمک‌ عوض شود ولی در محیط‌های شلوغ روزی یک‌بار بهتر است عوض شود. برای افرادی که سرطان دارند و بیمار هستند هم مناسب است. شخصی که بیمار است بیش‌تر از محیطش تاثیر می‌پذیرد و هم‌چنین محیط اطراف خودش را تا حدی آلوده می‌کند پس بهتر است که محیط را برای آن‌ها پاک‌ سازی کنید. شمع‌هایی که مورد استفاده قرار می‌گیرد بهتر است که  یکی شمع‌ وارمر باشد و رنگ شمع‌ها در این فرایند هیچ‌گونه تاثیری ندارد و یکی هم کلیسا و چون تماما طبیعی هستند و از موم عسل ساخته می‌شود و‌هیچ ماده شیمیایی در آن به‌کار نرفته است و جنس آن‌ها خیلی خوب است و این شمع ها اصلا دود نمی‌کنند و هیچ باقی مانده‌ای ندارد و همه‌اش بخار می‌شود و محو می‌شود و تقریبا دو یا سه ساعت طول می‌کشد که شمع‌های کلیسا بسوزند. نمک مورد استفاده بهتر است که نمک دریا باشد، و نمکی که فرایند های شیمیایی روی آن انجام شده باشد و تصفیه شده باشد نباید مورد استفاده قرار بگیرد.

گفتیم عود نبودن یک محیط را زیاد می‌کند، نمک بودن یک محیط را زیاد می‌کند و شمع یک پل ارتباطی است که یک تعادل نسبی ایجاد می‌کند.

چگونه هفته‌ای یک‌بار پاک‌سازی انجام دهیم؟ در هر اتاق می‌توانیم یک شاخه عود روشن کنیم و یک ظرف کوچک آب نمک کنار آن عود قرار دهیم و یک شمع هم روشن می‌کنیم، نمک‌ها هم بهتر است که نمک‌های طبیعی باشد (نمک دریا گزینه‌ی خوبی است) و شمع هم شمع وارمر یا شمع‌های کلیسا بهترین گزینه‌ها هستند که می‌توانیم استفاده کنیم.

عود‌های مختلف در واقع پراناها یا انرژی‌های رنگی مختلفی دارند یعنی هرکدام یک تاثیر متفاوت دارند.

 پراناهای(انرژی‌های) رنگی مهم و اساسی:

قرمز، نارنجی، زرد، آبی، سبز، بنفش هستند. هرکدام از این رنگ‌ها یک تاثیراتی دارند.

 قرمز: منبسط کننده است، گرم کننده است، انرژی بخش است.

نارنجی: پاک‌کننده‌ی شدید است یعنی اگر نارنجی زیاد باشد آسیب می‌زند، نارنجی جزء پراناهای خیلی مهم است که اگر در بدن شخص زیاد شود آسیب جدی می‌زند در ناحیه‌ی سر، قلب، قفسه‌ی سینه نارنجی کلاً ممنوع است و نباید استفاده شود.

زرد: انرژی بخش است، کمک کننده برای رشد است، به‌طور کلی برای ترمیم کمک کننده است.

آبی: منقبض کننده است، سرد کننده است، تثبیت کننده است و تسکین دهنده می‌باشد.

سبز: شبیه نارنجی است با یک تفاوت، پاک‌ کننده‌ای است که به آن اسفنجی گفته می‌شود یک حالت اسفنج مانند دارد، خیلی نسبت به پاک‌کنندگی نارنجی لطیف‌تر است .

بنفش: پاک‌کننده است در سطح روانی بیشتر پاک‌کننده می‌باشد، خواص بقیه‌ی پراناها (رنگ‌ها)را دارد.

سفید: ترکیبی از همه‌ی رنگ‌ها است، سفید خیلی ضعیف‌تر است چون همه‌ی رنگ‌ها را به یک نسبت درون خود دارد.

مهمترین پراناهایی که با آن‌ها سروکار داریم نارنجی، سبز و بنفش است.

چه عودی پرانای نارنجی دارد؟ چوب صندل(sandal wood)

چه عودی پرانای بنفش دارد؟ اسطوخودوس(lavender)

چه عودی پرانای سبز دارد؟ اکالیپتوس.

ما در دو سطح فیزیکی و روانی می‌توانیم چاکراها، سیستم انرژی، محیطمان و هرچیز دیگری را پاک کنیم در سطح انرژی‌ها، بیماری‌ها، آلودگی‌ها و مشکلات فیزیکی و در سطح روانی

در سطح فیزیکی می‌دانیم یک عودی مثل صندل ایده آل است در سطح روانی یک عودی مثل لاوندر خیلی ایده‌آل است یعنی می‌توانیم در یک محیطی دو روز را برای پاک‌سازی بگذاریم در هر اتاقی یک شاخه صندل روشن کنیم یک شاخه لاوندر یا می‌توانیم تقسیم‌بندی کنیم ولی ما اگر بخواهیم خیلی دقیق و تکنیکی کار کنیم لاوندر و صندل را برای هفته‌ای یک‌بار پاک‌سازی انجام دهیم.

چه جاهایی لاوندر بیشتر لازم است؟ در اتاقی که بحث روانی وجود دارد(در آن اتاق بحث یا دعوا شده باشد) ولی برای حمام، دستشویی و آشپزخانه بهتر است صندل روشن کنیم چون خیلی نیازی به لاوندر ندارند ولی پذیرایی و اتاق خواب را می‌توان با هردوی آن‌ها (بیشتر لاوندر)پاک‌سازی کنیم.

می‌توان در طول روز در محیط کار یا در منزل عودی مانند عود رز و جاسمین روشن کنیم.

پراناهای قرمز برای اتاق کار، محل کار عود دارچین و پرتقال (انرژی‌بخش و گرم کننده)هستند مفید است. از عودهای صنعتی تا جایی که می‌توانید استفاده نکنید، عودهای صنعتی معمولاً شش ضلعی هستند و داخل آن‌ها سیاه رنگ است این عودها مواد شیمیایی هستند.

رنگ یک عود دست ساز خیلی خوب قهوه‌ای روشن است وقتی به  این عود دست می‌کشیم خاک عود کف دست ما می‌ریزد و کیفیت خیلی بهتری دارند. جعبه‌های عودهای دست ساز مکعب و مستطیلی است و جعبه‌ی عودهای صنعتی و کارخانه‌ای اکثراً شش‌ضلعی هستند.

اگر یک سوم عود مصرف شد بخواهید آن را خاموش کنید عود مصرف شده را دور بریزید و مجدداً از آن استفاده نکنید.

عود را که می‌خواهید روشن کنید بهترین حالت زاویه‌ی عود ۳۰ درجه است، زاویه‌ی عود خیلی مهم است، بهترین جا عودی‌ها هم جا عودی ساده است که عود در زاویه‌ی ۱۵ تا ۳۰ درجه در آن قرار می‌گیرد در این حالت عود بیشترین سطح انرژی و بالاترین تاثیرگذاری را دارد.

پاک‌سازی و درمان با عود: پاک‌سازی با عود خیلی ساده است مثلاً می‌خواهیم چاکرای شبکه‌ی خورشیدی در جناغ سینه را با عود پاک‌سازی کنیم، چاکرا شبیه یک قیف است شروع می‌کنیم خلاف جهت عقربه‌های ساعت عود را داخل چاکرا به آرامی می‌چرخانیم دقیقاً تصور می‌کنیم یک قیف در این ناحیه وجود دارد شروع می‌کنیم داخل این قیف عود را به آرامی چند بار می‌چرخانیم در این صورت ما چاکرا را پاک‌سازی کردیم و می‌توانیم از فرد بپرسیم که چه احساسی دارد، بعد از پاک‌سازی می‌توانیم به این چاکرا انرژی هم بدهیم به اندازه‌ی دو سه تنفس انرژی می‌دهیم هنگام انجام این دو سه تا تنفس در جهت عقربه‌های ساعت عود را درون این چاکرا به آرامی می‌چرخانیم و تصور می‌کنیم این دود که درون قیف حرکت می‌کند آن را پر از انرژی می‌کند و تمام می‌شود.

پاک‌سازی در خلاف جهت عقربه‌های ساعت و دادن انرژی در جهت عقربه‌های ساعت انجام می‌شود

پاک‌سازی ارگان‌ها: مثلاً پاک‌سازی ریه؛ تصور می‌کنیم که عود داخل ریه شخص قرار گرفته است و شروع می‌کنیم ریه سمت چپ را از بالا تا پایین پاک‌سازی می‌کنیم و بعد داخل ریه سمت راست را پاک‌سازی می‌کنیم بعد می‌توانیم ارگان قلب، معده، طحال و کبد را هم پاک‌سازی کنیم و بعد از آن شروع می‌کنیم به انرژی دادن در جهت عقربه‌های ساعت عود را داخل ارگان‌ها می‌چرخانیم.

انجام پاک‌سازی با عود لاوندر مناسب‌تر است ولی اگر پاک‌سازی روی مناطق دردناک باشد(روی ارگان نباشد)با صندل هم می‌توان پاک‌سازی کرد.

چرا با صندل پاک‌سازی نکنیم؟ چون پرانای نارنجی دارد و نارنجی کلا آسیب می‌زند و پرانای تخریبی است، در واقع پاک‌سازی می‌کند ولی با تخریب پاک‌سازی می‌کند و ممکن است که ارگان‌های حساس آسیب ببینند مثلاً اگر روده را با صندل پاک‌سازی کنیم شخص به اسهال مبتلا می‌شود چون صندل باعث تخریب می‌شود. در محیط آلوده هم می‌توان عود را روی سطوح حرکت داد اما زمان می‌برد می‌توان عود را روشن کرد و در یک جای ثابت قرار داد.

پاک‌سازی با شمع: می‌توان با شمع پاک‌سازی محیط یا درمان افراد و اشخاص را انجام داد هردو را می‌توان انجام داد.

روش انجام: با دم به سمت راست می‌چرخیم و با، بازدم به سمت چپ و این کار را کلاً دوبار انجام می‌دهیم ولی هربار باید یک جمله‌ای را بگوئیم یا یک احساسی را در خود ایجاد کرد.

ما یک شمع داریم این شمع را وقتی روشن کردیم سمت راست خود قرار می‌دهیم با دم به سمت شمع می‌چرخیم می‌توانیم این جمله را به خود بگوئیم یا آن را احساس کنیم؛ این شمع عجب نوری دارد و در بازدم می‌چرخیم و انگار این نور در کل آن ۴محیط پخش می‌شود(این شمع چه‌قدر محیط را روشن می‌کند) و در مرحله‌ی بعد می‌توانیم گرمای شمع را احساس کنیم در دم (این شمع چه‌ گرمایی دارد)، در بازدم (این شمع چه‌قدر محیط را گرم می‌کند)، لازم نیست به زبان بیاوریم کافی است نور و گرمای شمع را احساس کنیم.

نکته۱: اجازه دهیم شمع تا آخر بسوزد و آن را خاموش نکنیم.

نکته۲: هر شمع برای یک‌بار و فقط یک مورد استفاده می‌شود.

درمان افراد باشمع:

درمان از راه دور: فرد را تجسم می‌کنیم.

درمان از راه نزدیک: وجود واقعی دارد.

روش استفاده از شمع برای درمان: شمع را سمت راست قرار می‌دهیم و فرد سمت چپ ما قرار می‌گیرد یا اگر حضور ندارد تصور می‌کنیم در سمت چپ ما قرار گرفته است، با دم می‌گوییم این شمع عجب نوری دارد و در بازدم؛ شمع چه‌قدر این آدم را روشن می‌کند در مرحله‌ی بعد این شمع عجب گرمایی دارد(دم)، شمع چه‌قدر این آدم را گرم می‌کند(بازدم) دقیقاً مانند پاک‌سازی با شمع است با این تفاوت که به جای محیط یک فرد را در نظر می‌گیریم. در این روش‌ها همین‌که نور و گرما را احساس کنیم کافی است و لزومی ندارد که به زبان بیاوریم. برای پاک‌سازی و درمان می‌توانیم از شمع، عود یا از یک سطل آب و نمک استفاده کنیم. ما نمی‌توانیم سطل آب و نمک را تصور کنیم برای پاک‌سازی باید حتما سطل آب نمک وجود داشته باشد اما آتش را می‌توانیم نارنجی تصور کنیم. برای درمان‌های روانی آتش بنفش را تصور می‌کنیم(بنفش الکتریکی است)

چرا شمع را نباید فوت کنیم؟ چون شمع یک پل ارتباطی است وقتی آن را فوت کنیم دم ما را که جزئی از انرژی ما است را با خودش به یک جایی می‌برد و بعداً می‌تواند یک‌سری برگشت‌ها داشته باشد. شمع می‌تواند یک‌سری آلودگی‌ها را پاک‌سازی کند و یک‌سری انرژی‌ها را با خود به همراه داشته باشد.